سهشنبه 6 فروردین 1398 ساعت 01:03
به اسکناسهای نو و تا نخورده نگاه میکنم و با خودم فکر میکنم چندصد یا چندمیلیون تا ازاینا باید جمع بشه تا ...
اون هزارتوهایی که تو وسط جدولها یا بعضاً پشت دستمال کاغذیا برای بچه ها میذارن رو دیدین؟تقریبا تموم چیزایی که میخواستم و هدفهایی که دوست داشتم داشته باشم شبیه همین هزارتوهایی بود که گفتم،و هرکدومو که دنبال میکردم به یه بن بست گنده به اسم پول میخورد.بعد با خودم فکر میکنم که یعنی باور کنم که همین تیکه چرک کف دست(!)یه زمانی به جای مبادلهی کالا به کالا و برای راحتی زندگی ساخته شد؟!یعنی باور کنم که این حلّال تمام مشکلات(!) چیزیه که خودمون-ما انسانها!-با دست خودمون ساختیمش؟!
در عین سادگی،یه پارادوکسه که تو زمانهای مختلف و لالوهای زندگی بهم پوزخند میزنه.دهنشو باز میکنه و با یه لبخند نخنما،با دندونای تا به تا و کریهش بهم دهنکجی میکنه.
برچسب : نویسنده : ddaddy-long-legs8 بازدید : 73